به لطف رسانههای دموکرات، تمام آنچه بسیاری از ناظران خارجی درباره دانلد ترامپ میدانند در سیاستهای ضدمهاجرت او خلاصه میشود، اما بررسی دقیقتر سوابق کلینتون هم چندان او را صلحطلب نشان نمیدهد.
سرویس جهان مشرق- گردهمایی ملی دموکراتها روز پنجشنبه 7 مرداد (28 جولای) به پایان رسید. در این مراسم، هیلاری کلینتون به عنوان نامزد رسمی و قطعی دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری سال جاری معرفی شد[1]. بر خلاف گردهمایی یک هفته قبل جمهوریخواهان[2]، نشست دموکراتها از وزن سیاسی بالایی برخوردار بود. در حالی که «تد کروز» و «مارکو روبیو» رقبای ترامپ و از معدود شخصیتهای سیاسی حزب جمهوریخواه که در نشست ملی این حزب شرکت کرده بودند، به جای حمایت مستقیم از ترامپ، مردم آمریکا را به رأی دادن «بر اساس وجدان» خود دعوت کردند[3]، در مراسم دموکراتها شخصیتهای متعدد و تراز اول دنیای سیاست در آمریکا در سخنرانیهای خود از کلینتون حمایت نمودند. از جمله این افراد، جیمی کارتر رئیسجمهور سابق، بیل کلینتون رئیسجمهور سابق و همسر هیلاری کلینتون، «جو بایدن» معاون اول اوباما، و باراک و میشل اوباما رئیسجمهور و بانوی اول آمریکا بودند.
در گردهمایی ملی دموکراتها، هیلاری کلینتون و «تیم کین» به عنوان نامزدهای این حزب برای ریاستجمهوری و معاونت اول ریاستجمهوری در انتخابات آتی آمریکا معرفی شدند
اگر مردم آمریکا بخواهند بر اساس نشستهای ملی دو حزب اصلی آمریکا به یکی از نامزدهای آنها رأی بدهند، قطعاً آرای تک و توکی به دانلد ترامپ خواهد رسید. با این وجود، در گزارش حاضر به بررسی این مسئله خواهیم پرداخت که آیا واقعاً هیلاری کلینتون بهترین گزینه برای ریاستجمهوری آمریکاست یا نه.
html5: Unsupported video format. Try installing Adobe Flash.
هیلاری کلینتون سیاستمدار شناختهشده و باسابقهای است، اما هرچه بیشتر در مواضع او دقت کنید، متوجه خواهید شد که تکلیفش با خودش مشخص نیست. به عنوان مثال، وی در مواقع مختلف، مواضعی اتخاذ کرده که اگر صرفاً آنها را برای شما نقل کنیم، مطلقاً گمان نخواهید کرد که این مواضع متعلق به یک نفر هستند. کلینتون بارها صراحتاً گفته که از ازدواج همجنسبازان حمایت میکند. این در حالی است که همین کلیتنون سال 2002 در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا فکر میکند نیویورک (که کلینتون نماینده آن در مجلس سنا بود) باید ازدواج همجنسبازان را به رسمیت بشناسد یا نه، با قاطعیت میگوید «نه» و حتی حاضران او را هوو میکنند.
وی در یکی از مناظرههای خود با برنی سندرز میگوید: «من به عنوان سناتور نیویورک، نماینده والاستریت بودم و دسامبر سال 2007، قبل از سقوط اقتصادی بزرگی که داشتیم، پیش آنها رفتم.» وی سپس و در حالی که سندرز از تعجب نسبت به ادامه حرفهای او میخندد، توضیح میدهد: «عملاً به آنها بس است دیگر؛ گرفتن خانههای مردم [به خاطر عقب افتادن قسطهایشان] را تمام کنید؛ این سیاستهای احتکاری را تمام کنید.» این در حالی است که وی در مناظرات انتخاباتی سال 2007 (در رقابت با اوبامایی که خودش از والاستریت پول میگرفت) مقصر بحران مسکن در آمریکا را «خریداران خانه»ای معرفی میکند که «هزینههای اضافه میدهند تا میزان درآمدشان مشخص نشود.»
کلینتون در تبلیغات انتخاباتی اخیر خود برای جذب حامیان برنی سندرز گفت: «وقتی به سابقه من نگاه کنید میبینید که در ایستادگی و مبارزه برای ارزشهای ترقیطلبانه از هیچکس عقبتر نیستم.» این در حالی است که وی در جای دیگری میگوید: «من را متهم میکنند که میانهرو و [عضو جناح] وسط هستم؛ [اگر این جرم است،] من اقرار به مجرم بودن میکنم.»
html5: Unsupported video format. Try installing Adobe Flash.
کلینتون ماه مارس سال 2015 درباره تحقیقات مرتبط با مسئله استفادهاش از ایمیل شخصی برای انجام برخی از امور کاری، میگوید: «ما روندی همهجانبه را برای شناسایی همه ایمیلهای کاری من طی کردیم.» این در حالی است که «جیمز کامی» رئیس افبیآی در اینباره توضیح میدهد: «وکلای مسئول دستهبندی ایمیلهای وزیر [خارجه،] کلینتون در سال 2014، شخصاً محتوای همه ایمیلهای او را نخواندند.» جالبتر اینکه کلینتون ادامه میدهد: «هدف [از آن روند همهجانبه] این بود که ایمیلها بلافاصله ضبط و نگهداری شوند.» از آن طرف، کامی میگوید: «هیچگونه آرشیوی از ایمیلهای او تهیه نشد.»
این تناقضها اولاً تمام تناقضهای موجود در دیدگاههای هیلاری کلینتون و دوماً تنها نکاتی نیستند که سرنوشت آمریکا و جهان در صورت انتخاب کلینتون به ریاستجمهوری را در هالهای از ابهام فرو میبرند. آنچه در ادامه میخوانید، جنبههای خطرناکتری از ریاستجمهوری احتمالی کلینتون در آمریکا را نشان خواهد داد.
هیلاری کلینتون؛ تهدیدی برای بشریت
اولین نکته برجستهای که در رصد فضای سیاسی و به طور خاص رسانههای جایگزین آمریکایی درباره انتخابات آتی ریاستجمهوری در این کشور به چشم میخورد، کنار هم قرار گرفتن هیلاری کلینتون و عبارتهایی مانند «جنگ جهانی سوم[4]» و «جنگ هستهای[5]» است، تا جایی که گفته میشود سیاست خارجی هیلاری کلینتون[6] از سیاست خارجی ترامپ بسیار وحشتناکتر است[7]، در حالی که خود کلینتون (به اعتقاد برخی کارشناسان، به دروغ[8]) دقیقاً عکس این را میگوید[9].
یکی از حامیان برنی سندرز، شعار حامیان کلینتون را به شعاری در مخالفت با کلینتون تبدیل کرده است: «عاشق برنی باشید، وگرنه ترامپ پیروز میشود» به جای «عشق بر نفرت پیروز است» («ترامپ» در انگلیسی به معنای «مغلوب کردن» است)
کارشناسان آمریکایی معتقدند انتخاب هیلاری کلینتون به ریاستجمهوری آمریکا ممکن است مستقیماً عاملی برای بروز جنگ جهانی سوم و یا حتی یک جنگ هستهای شود. طبیعی است که در مواجهه با این نظریه این سؤال پیش بیاید که اگر کلینتون و اوباما هر دو از یک حزب هستند، پس چگونه ممکن است کلینتون تا این اندازه از اوباما جنگطلبتر باشد؟ پاسخ این سؤال بسیار ساده است. کافی است سابقه کلینتون در دوران سناتوری و وزارت خارجه آمریکا را بررسی کنیم تا متوجه شویم که هیلاری کلینتون «یک جنگافروز تحت حمایت والاستریت است[10].»
البته مواضع کلینتون درباره سلاحهای هستهای آمریکا در مقایسه با دانلد ترامپ[11] (و بسیاری از نامزدهای دموکرات و جمهوریخواه در دور اول انتخابات[12]) و حتی باراک اوباما، صلحطلبانهتر به نظر میرسد، تا جایی که کلینتون گفته با طرح تریلیارد دلاری اوباما برای مدرنسازی زرادخانه هستهای آمریکا هم چندان موافق نیست[13]. با این وجود، این موضع، اولاً بر خلاف منافع صنعت تسلیحات آمریکا، و دوماً متناقض با سایر سیاستهای اعلامشده کلینتون است و بنابراین خیلی شانس اجرایی شدن ندارد. اما همانطور که معروف است و میگویند: سیاستمداران را نباید از روی «حرف»هایشان شناخت، بلکه باید به «اعمال» آنها نگاه کرد.
علاقه کلینتون به جنگ و بمباران
کلینتون در دهه 1990، عامل تعیینکننده در متقاعد کردن شوهرش (رئیسجمهور وقت آمریکا) به بمباران صربستان بود[14]، سال 2003 (زمانی که سناتور بود) به آغاز جنگ عراق رأی داد، در بحران اوکراین و تلاش برای تغییر حکومت در این کشور نقش داشت، و اکنون هم یکی از سرسختترین حامیان معارضان به اصطلاح میانهرو در سوریه و سرنگونی حکومت بشار اسد است. وی نه تنها اعتراف کرده که آمریکا القاعده را ایجاد کرد، بلکه در زمان تصدی وزارت خارجه، بار دیگر با حمایت از جنگ لیبی و تروریستها در سوریه مستقیماً در ایجاد داعش نقش ایفا کرد. همه اینها در حالی است که سیاستهای متعدد دیگر کلینتون از جمله سیاست «تمرکز بر آسیا-اقیانوسیه» دوران وزارت خارجه او مبنی بر اعزام نیروهای بیشتر نظامی به منطقه، از جمله برای تهدید چین، را نادیده بگیریم.
یکی از سخنرانان در گردهمایی ملی دموکراتها، بیل کلینتون، همسر هیلاری کلینتون، رئیسجمهور سابق آمریکا و کسی بود که به اصرار نامزد فعلی دموکراتها، صربستان را بمباران کرد
کلینتون علاوه بر این اقدامات، برای اثبات علاقه وافر خود به جنگ و خونریزی، علناً، صراحتاً و بدون هیچگونه مخفیکاری اعلام کرده که اگر رئیسجمهور آمریکا شود، ایران و روسیه هدف اقدام نظامی آمریکا قرار خواهند گرفت و ضمناً گزینه حمله هستهای نیز مانند همیشه روی میز باقی خواهد ماند.
مواضع کلینتون در قبال ایران، بسیار خصمانهتر از اوباما بوده است. در اینجا به چند نقلقول از کلینتون اکتفا میکنیم: «[با اقداماتی که میکنیم] مطمئن خواهیم شد که ایرانیها و دنیا خواهند فهمید که آمریکا، اگر لازم باشد، قاطعانه اقدام خواهد کرد، از جمله توسل به اقدام نظامی.» «باید هر موردی از نقض [توافق هستهای] توسط ایران، پیامدی داشته باشد و گزینه هستهای ابداً نباید از روی میز برداشته شود. موضع من همیشه همین بوده است.»
آنچه بیشتر موجب نگرانی است، همزمان شدن اظهارات کلینتون با مواضع «ترزا می» نخستوزیر جدید انگلیس است که در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا شخصاً حاضر است مجوز حملهای اتمی را صادر کند که میتواند 100 هزار مرد، زن و کودک بیگناه را بکشد، میگوید: «بله. و باید بگویم همه هدف از داشتن بازدارنده [هستهای] این است که دشمنان ما باید بدانند که ما آماده خواهیم بود تا از آن استفاده کنیم.» به نظر میرسد دو زن در آمریکا و انگلیس مصمم هستند تا دنیا را به سوی جنگ هستهای سوق دهند.
«ترزا می» نخستوزیر جدید انگلیس حاضر است با سلاحهای هستهای، مردان، زنان و کودکان بیگناه را بکشد، چون در کشورهایی زندگی میکنند که دولت انگلیس آنها را دشمن خود میداند
بالأخره کلینتون جنگطلبتر است یا ترامپ؟
پاسخی که بسیاری از ناظران غیرآمریکایی انتخابات در این کشور یا حتی عدهای از آمریکاییها که تحت تأثیر تبلیغات رسانههای دموکرات قرار گرفتهاند، به این میدهند، احتمالاً دانلد ترامپ است. اما واقعیت چیست. در ادامه این گزارش، مواضع دو نامزد قطعی دو حزب اصلی آمریکا در انتخابات آتی ریاستجمهوری این کشور[15] را بررسی خواهیم کرد تا به پاسخ این سؤال برسیم.
ایران: هیلاری کلینتون افتخار خود را این میداند که در اعمال شدیدترین تحریمها علیه ایران و «آوردن ایران پای میز مذاکره» نقش اصلی را ایفا کرده است[16]. وی همانطور که اشاره کردیم، بارها از گزینه نظامی و حتی هستهای در مقابل ایران سخن گفته است. در مقابل، ترامپ اگرچه قبلاً (مثلاً در سال 2007[17]) درباره بمباران ایران صحبت کرده، اما اخیراً و به خصوص در تبلیغات انتخاباتی خود بیشتر روی مخالفت با توافق اخیر هستهای تأکید داشته و خواستار مذاکره مجدد و اخذ امتیازات بیشتر از ایران تمرکز کرده[18] و نه حمله نظامی به ایران، تا جایی که بسیاری از کارشناسان، انتخاب ترامپ را برای ایران بهتر از انتخاب کلینتون دانستهاند[19].
مسلمانان: هیلاری کلینتون در واکنش به اظهارات ترامپ درباره جلوگیری از ورود مسلمانان به آمریکا، اعلام کرده که «این رویکرد «غیرآمریکایی» است. با تمام آن چیزهایی در تضاد است که ما به عنوان کشوری تأسیس شده بر اساس آزادی مذهبی، نماینده آنها هستیم. [این رویکرد] همچنین خطرناک است.» همین هیلاری کلینتون چنانکه توضیح دادیم، از تکتک جنگهای آمریکا علیه مسلمانان حمایت کرده و به این ترتیب، در کشتار میلیونها مسلمان دست داشته است. در طرف مقابل، ترامپ که دموکراتها او را با مواضع ضداسلامیاش به دنیا معرفی میکنند، مواضع بسیار منطقیتری درباره سیاست خارجی آمریکا در قبال جهان اسلام اتخاذ کرده که در بخشهای بعدی بیشتر به آنها خواهیم پرداخت.
html5: Unsupported video format. Try installing Adobe Flash.
سخنرانی ترامپ و موضع مشهور او درباره ممنوعیت کامل ورود مسلمانان به آمریکا؛ این سخنرانی در حقیقت انتقاد به سیاستهای اوباماست، چرا که وی میگوید این محدودیت تا زمانی باید باشد که «نمایندگان ما بفهمند دور و برشان چه اتفاقی دارد میافتد»
سوریه: هیلاری کلینتون چنانکه توضیح دادیم، نقش مهمی در پیدایش داعش ایفا کرد. با این وجود، وی ادعا میکند که «هدف ما، بازداشتن یا مهار داعش نیست، بلکه شکست دادن و نابود کردن داعش است[20].» واضح است که این اظهارات چیزی جز دروغپردازی سیاسی نیست و اجرای این سیاست ادعایی هیچیک از اهداف کلینتون و دموکراتها در آمریکا را تأمین نمیکند. از سوی دیگر، دانلد ترامپ موضعی در قبال بحران سوریه گرفته که بدون شک یکی از دلایل اصلی برای فاصله گرفتن نه تنها دموکراتها، بلکه حتی جمهوریخواهانی مانند جورج بوش پسر، از او بوده است. ترامپ گفته که برای حل بحران در سوریه به روسیه نقش بیشتری در این کشور خواهد داد، «چون مسکو شرایط بهتری از آمریکا برای تأثیرگذاری بر تغییرات [در سوریه] دارد[21].
عراق: هیلاری کلینتون نه تنها به نفع حمله و اشغال غیرقانونی عراق در مجلس سنا رأی داد، بلکه هنوز هم دست از این اشتباه خود برنداشته و معتقد است: «ارتش عراق تقلا میکند [و ناتوان است]. اقدامات بیشتری [از سوی آمریکا] نیاز است تا این ارتش، ارتقا یابد و آماده جنگ شود. احتمالاً در قالب بخشی از این روند، باید به نیروهای خودمان که به عراقیها مشاوره و آموزش میدهند، [اختیارات،] آزادی و انعطاف بیشتری بدهیم[22].» از طرف دیگر، با وجود آنکه حمله به عراق در دولت جورج بوشی آغاز شد که در ظاهر، همحزبی ترامپ محسوب میشود، اما دانلد ترامپ به شدت این جنگ را محکوم کرده است: «جورج بوش اشتباه کرد. ما [به عنوان انسان] ممکن است اشتباه کنیم، اما این اشتباه دیگر خیلی زیبا [و مضحک] بود. ما هرگز نباید وارد عراق میشدیم. [با این اقدام] خاورمیانه را بیثبات کردیم... [مقامات دولت بوش] دروغ گفتند. گفتند سلاح کشتار جمعی [در عراق] وجود ندارد، در حالی که هیچ سلاحی وجود نداشت. و آنها هم میدانستند که سلاحی وجود ندارد[23].»
روسیه: هیلاری کلینتون درباره ارتباط با ولادیمیر پوتین میگوید: «رابطه من [با پوتین]... جالب است. فکر میکنم اساس این رابطه، احترام است. ما مراودات بسیار دشواری با یکدیگر داشتهایم. و من میدانم او کسی است که باید دائماً مقابلش بایستید، چون مانند بسیاری از قلدرهای دیگر، هر چه که بتواند [از شما امتیاز] میگیرد، مگر آنکه شما این کار را انجام بدهید [و از او امتیاز بگیرید[24]].» این در حالی است که دانلد ترامپ رابطه خوبی با روسها و حتی شخص ولادیمیر پوتین دارد و میگوید: «من معتقدم کاهش تنشها و بهبود روابط با روسیه (البته صرفاً از موضع قدرت) ممکن است؛ کاملاً ممکن است. برخی میگویند روسها منطقی رفتار نخواهند کرد. من قصد دارم [شانس خود را] امتحان کنم[25].» پوتین هم قبلاً درباره ترامپ اظهارات مثبتی را داشته است.
html5: Unsupported video format. Try installing Adobe Flash.
اظهارات شگفتآور ترامپ درباره جنگ عراق: زمانی که هیلاری کلینتون و خانواده بوش (از جمله جب بوش، رقیب انتخاباتی ترامپ) از جنگ حمایت میکردند، من با آن مخالف بودم؛ من «نظامیگرا»ترین آنها بودم و معتقدم باید ارتشی قوی داشته باشیم، اما شما باید بدانید چه زمانی از نیروی نظامی استفاده کنید
آمریکاییها به رئیسجمهوری نیاز دارند که هیچ چیز از سیاست نداند
مقایسه مواضع منطقیتر و غیرسیاستبازانه ترامپ با اظهارات و اقدامات قبلی هیلاری کلینتون درباره سایر مسائل نیز نشان میدهد، هیلاری کلینتون بر خلاف تصوری که ممکن است عامه مردم داشته باشند، بسیار جنگطلبتر از دانلد ترامپ است. توهمی[26] که کلینتون، دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی درباره در معرض خطر بودن کشورشان دارند و اینکه «هیچ کشوری در دنیا به اندازه آمریکا تحت تهدید نیست»، در صحبتهای ترامپ بسیار کمتر دیده میشود.
دنیای سیاست در آمریکا آنقدر آلوده به «منافع غیرملی» شده که شاید تنها گزینه برای آمریکاییها انتخاب فردی به ریاستجمهوری کشورشان باشد که اتفاقاً کمتر آشنایی و یا تجربه را در زمینه سیاست داشته باشد؛ شخصی مانند دانلد ترامپ. نکته مهمی که کلینتون و ترامپ را از هم متمایز میکند و بسیاری از کارشناسان هم به آن اشاره کردهاند، سیاستهای «مداخلهجویانه» کلینتون در مقابل سیاستهای «غیرمداخلهجویانه» ترامپ است.
به عبارت دیگر، در حالی که کلینتون در صورت رسیدن به ریاستجمهوری، وظیفه خود را جنگافروزی در سراسر دنیا برای تأمین منافع صاحبان قدرت در آمریکا میداند، ترامپ تلاش دارد تا به جای تمرکز بر دنیا، از طریق تغییر در سیاستهای داخلی آمریکا منافع ثروتمندان را تأمین کند؛ و این یعنی ریاستجمهوری ترامپ برای دنیا گزینه بهتری خواهد بود؛ و چه بسا برای آمریکاییها هم گزینه بهتری باشد، چون ممکن است دیگر مجبور نباشند صدها میلیارد دلار هزینه برای جنگهایی بپردازند که هیچ فایدهای برای آنها ندارد. البته همه چیز به این سادگی هم نیست. میان موضع تا عمل سیاستمداران آمریکایی فاصله زیادی وجود دارد که موجب میشود تنها گذشت زمان، قضاوت دقیقتر در مورد کلینتون یا ترامپ را امکانپذیر کند. با این حال، آنچه امروز به نظر میرسد، این است که هیلاری کلینتون اگر رئیسجمهور آمریکا شود، «ملکه بحران[27]» و تهدیدی برای کل دنیا خواهد بود.
سلام دوستان وسروران عزیز
به وبلاگ خودتان خوش آمدید امیدوارم لحظات شادی داشته باشید لطفا پس از خواندن و مشاهده هر مطلب نظرات خود را مرقوم فرمایید. متشکرم